شروین جانشروین جان، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 19 روز سن داره

شروین عشق کوچولوی ما

اندر احوالات خونه ما

شروین مامان،قند و عسل من،من و بابایی خیلی خیلی خیلی دوست داریم.همه عشق و امید ما الان شمایی گلم. .با وجود تو خونه ما رنگ و بوی خاصی داره.شادی و سرزندگی و تو به ما هدیه کردی. همیشه دوست داریم و همیشه و همه جا کنار تو هستیم . از وقتی شروین به دنیا اومد من در تلاش بودم که پسرکم شب به موقع بخوابه و صبح به موقع بیدار بشه هم اینکه برای خودش خوب بود و اینکه من و بابا بتونیم درست استراحت کنیم و صبح  برای پسری سرزنده و پر انرژی باشیم و موفق هم شدم شما حوالی یازده میخوابیدی و صبح ساعت 9 نشده بیدار بودی تا الان که اولین تابستونمون رو در جنوب کشور داریم تجربه میکنیم و هرچقدر تلاش کردم شما مثل جنوبی ها نشی، نشد که نشد شاید چون شما هم ...
10 مرداد 1392

بابا بزرگ شروین

بازم ماجرای قصه ما از اون جایی شروع شد که پسرک ما صاحب یک دوبنده سفید شد. و این لباس منو یاد پیژامه های راه راه بابا بزرگها میانداخت. . منم اینور و اونور دنبال پارچه راه راه گشتم تا بالاخره از توی چمدون مادر جون(مامان بابایی)پارچه مورد نظر پیدا شد.مامان جون(مامان مامانی)هم زحمت کشیدن و اونو برش زدن و منم برای پسرکم دوختم. و اما بیلچه: آقا پسر قصه ما علاقه زیادی به باغبانی داره به طوری که هر وقت میره تو حیاط اولین کاری که میکنه اینه که بیلچه رو بر میداره و میافته به جون گل و گیاههای باغچه.(کلی هم بابا ایمان رو حرص میده ).وقتی که خووووب به خدمت گلها رسید شیلنگ رو برمیداره و میخواد آب بده . اینم بابا بزرگ کوچولوی که مشغول باغبون...
10 مرداد 1392

ماسه بازی

ماجرا از اون جایی شروع شد که شروین کوچولوی قصه ما علاقه شدیدی داشت به پرتاب کردن سنگ و ماسه بازی.اینقدر به جوی جلو خونشون سنگ ریخته بود که کم کمک داشت جوی پر میشد یه روز که داشتم توی نت در باره نی نی ها مطلب میخوندم یک طرح جالب دیدم برای ماسه بازی بچه ها. تصیم گرفتم برا پسرکم استخری ر از ماسه درست کنم .و اینطوری شد که از بابا جون کمک گرفتم. من و باباجون رفتیم و از انباری کلی چوب اوردیم و باباجون باهاش یه قاب چوبی ساخت.بابا ایمان هم اونو رنگ آمیزی کرد و براش ماسه خرید و به همین راحتی کوچولوی قصه ما صاحب استخر ماسه شد. الان عصر وقتی حوصله اش سر میره .با مامانی میره تو حیاط و میپره تو استخر ماسه و بازی و بازی وبا زی..... اینم...
10 مرداد 1392
1